تاریخ تمدن

تاریخ تمدن

مستند داستان تمدن
تاریخ تمدن

تاریخ تمدن

مستند داستان تمدن

مطالعه تاریخی و فولکلوریک نوروز و سیزده بدر


به نظر می رسد سابقه عید نوروز و سیزده بدر خیلی پیشتر از واقعه پوریم بوده است. طبق برخی منابع تاریخی، نحسی روز 13 فروردین در میان ایرانیان و بیرون رفتن مردم از خانه ها ریشه در کشتار تاریخی ایرانیان داشته است.  پس از نسل کشی ایرانیان به دست یهودیان در زمان خشایارشاه و به دست ملکه استر یهودی و عموی او مردخای، یهودیها  به مناسبت فرخنده آن روز جشنی برپا می دارند به نام جشن پوریم!  

طبق آنچه که در این مستند می آید و آنچه که در روایتی از امام علی علیه السلام نقل می شود، این آئیین سنتی بازمانده از اصحاب الرس و اقوام بومی ایرانی قبل از ورود آریایی ها به فلات ایران است. 

 

 اصحاب الرس که در حدود 1700 پیش از میلاد در جنوب رود ارس می زیستند در منابع تاریخی از آنها به نام کادوسیان یاد می شود و همانطور که در  مستند داستان تمدن (جاماسب و زردشت  در ایران) آمده است کادوسیان در جنوب رود ارس و در جنوب غربی دریای خزر و درهمسایگی اورارتو می زیستند 12 شهر مجلل داشتند. هر ماه در یکی از آن شهر ها جشن می گرفتند، آنها از تمامی شهر های دوازده گانه به تختگاه اسفندار می آمدند و در اطراف درخت صنوبراجتماع می کردند و برای رب النوع خود قربانی می کردند. آنها سیزدهمین عید خود را به نام سیزده بدر به بیرون شهر می رفتند و برگزار می نمودند.

اما بررسی های تاریخی، فولکلوریک و منوگرافی نشان می دهد که احتمالا بنیان گزاران این آئیین باستانی مهاجرین اقوام اورال-آلتایی  باشند که در دوره های تاریخی از ارتفاعات آلتای و شرق استپ های سیبری تا شمال دریای سیاه کشیده می شدند، و به نظر می رسد کاسی، کادوس، کاسپی، آسی، ساکا و اسکیت ها اسامی متعدد برای طوایف اورال-آلتایی، سارمات ها، آلان ها و ماساژت ها و خزرها است که در منطقه وسیعی از اوراسیا و حاشیه دریای خزر تا دریای سیاه می زیستند.
بنابر شواهد تاریخی اقوام اورال-آلتایی و ترکان در ارتباط تنگاتنگ با چمن و اسب و استپ های پهناور، الهه گیاه سبزی و چمن، خدای طبیعت سبز را، شمن می نامیدند، ورود اقوام اورال-آلتایی از تنگه برینگ به قاره آمریکا، اقوام بومی و ابتدایی سرحپوست ها، مایاها و ایکناهای آمریکای جنوبی را بنیان نهاد که ارتباط تنگاتنگ با شمنیسم استپ های سیبری برقرار می نماید.

اقوام اورال-آلتایی و تونگوزها شمن یا همان چمن را نماد اعلای الهه طبیعت می دانستند. و آن را بعنوان اولین عنصر لازم و ضروری در سفره جشن قرار می دادند تا به وظیفه اصلی خود در سپاس از شمن که اینک با آمدن بهار نعمت هایش را به آنان ارزانی خواهد داشت، به جای آورده باشند. و در همین راستا شمنیسم آئیین ابتدایی اقوام اورال- آلتایی و ترکان قبل از گرویدن آنها به یکتاپرستی می باشد.

ممکن است پرستش درخت صنوبر و  دخیل بستن پارچه های حریر رنگی به شاخه های آن ناشی از همان زمینه تقدیس شمن یا همان چمن در طبیعت باشد که رفته رفته به شکل اغراق آمیزی در قالب درخت صنوبر و شرک و بت پرستی، در میان اصحاب الرس و ساکنان ابتدایی رود ارس  متجلی شده است.
اما منطقی است تا گفته شود پس از تعلیمات جاماسب پیامبر و گرویدن کادوسیان به آئیین یکتاپرستی، و ترک شرک و پرستش درخت صنوبر، عنصر احترام و تقدیس از درخت صنوبر به طبیعت، شمن و چمن تلطیف و تنزل یافته است و به شکل یک آئیین سنتی درآمده است که هیچ اشتراکی با شرک و بت پرستی و هیچ تزاحمی هم با یکتاپرستی ندارد.
قرآن نیز که هر پدیده از پدیده های جهان، و هر شئ از اشیاء جهان، حتی هر فرمول از فرمول های هستی را «آیه» می نامد، بهار را بعنوان «رستاخیز طبیعت» و یکی از آیه های بزرگ الهی می داند، و آن را «حیات مجدد زمین» می نامد.
در همین راستا می توان گفت آئیین سنتی و باستانی سیزده بدر ارتباطی به واقعه پوریم و نسل کشی ایرانیان به دست استر و مردخای یهودی ندارد، اما اگر بخواهیم موضوع سیزده بدر را هم از این منظر بنگریم می شود گفت: برخی از مومنین اصحاب الرس یا کادوسیان در هنگام نزول عذاب الهی، به بیرون شهر می شوند تا از گزند این واقعه شوم در امان باشند. و از آن پس عدد 13 و سیزده بدر با عنصری از نحوست در حافظه تاریخی مردم ارتباط برقرار می نماید.

تکواژه چمن یک واژه غیر آریایی است که از فرهنگ کادوسیان وارد زبان مادی، پارسی و فارسی شده است! این واژه  هیچ مشتقات و واژگان هم خانواده ندارد، و تنها یک «تکواژه» است. و منابع لغت نیز رابطه ای میان چمن با اصطلاح خم و چم را تأیید نمی نمایند. لذا چمن همان لفظ معروف «شمن» است که ابتدا به «سمن» و سپس به چمن تحول یافته است.

پس اولین عنصر در سفره هفت سین حضور برجسته و احترام آمیز سبزی است که حتی مردم با گره زدن سبزه ها به هم سرنوشت خود را با آن گره می زنند و آن را به فال نیک می گیرند، و سمن یا  سمنی و سمونو دومین عنصر اصلی تشکیل دهندة سفره نوروز، است. غذائی که بی واسطه و بدون طی مراحل مستقیماً از چمن دانه تهیه می شود. تنها آمیزة آن آرد است که مانند خودش مستقیماً از گندم گرفته می شود.
سمنو پزی در اصل پیش از آن که یک غذا پزی باشد، یک ستایش است؛ ستایش الهة شمن. و اوراد مخصوص به خود داشته و دارد، حتی امروز در میان ترکان از آن جمله در آذربایجان، هنگام پختن سمنو سرود ستایش آمیز را می خوانند که با این دو جمله شروع می شود: سمنی ساخلا منی‌ ائیل ده گووردرم سنی‌ : سمنی مرا حفاظت کن و نگه دار که نذر می کنم هر سال تو را برویانم.

امروز هم به خوبی روشن است که نگاه مردمی به سمنو یک نگاه قداست آمیز است؛ پس از گذشت بیش از هشتصد سال از مسلمان شدن ترکان و سقوط شمن پرستی در میان شان، آثار این قداست در میان مردم هست.و چون همه چیز نوروز از آن زمان ها ی کهن  به میان آریائیان وارد شده، امروز در میان فارس ها نیز سمنو مقدس است. و اساساً هدف از حضور سمنو در سفره عید غیر از قداست چیزی نیست.

 آثارِ «تاریخ واژگان» نشان می دهد که در صده ها و هزاره های پیشین اصل هفت سین، «هفت شین» بوده است، و برخی از عناصر لازم در آن سفره از کهن ترین زمان جشن نوروز باقی مانده و دوام داشته و دارد، اما برخی از آنها مشمول تغییرات و تحولات تاریخی شده است، چهار عنصر از عناصر کهن و اصلی را امروز با حرف شین و بنام شمن (چمن)، شمنو (سمنو)، شکر(شیرینی) و شالّلق می شناسیم. سه شین دیگر را نمی شناسیم همانطور که پس از تحول به سین، غیر از عناصر اصلی، عناصر مختلفی گذاشته می شود گاهی سرکه و گاهی سماق می گذارند و گاهی به جای آن سین دیگر.

این مطلب بر اساس تطبیق بخشی از محتوای مستند داستان تمدن (جاماسب و زردشت  در ایران) با مقاله ای از استاد مرتضی که در همین زمینه بنام عید نوروز بشر، و تمدن سازی انسان نوشته شده است، تدوین یافته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد