تاریخ مجموعه پدیده های متوالی و متحول واقعی است و قابل تعدیل و تحلیل در فرضیه توهمات آنوناکی نیست. تشابهات برخی برماندهای باستانی سومری و بابلی به صور بیگانگان فضایی و یوفوها دست مایه داستان سرایی های آنوناکی گشته است.
توهمات آنوناکی برگرفته از فرهنگ اساطیری یونانی با ترکیبی هنرمندانه با سناریوی فیلم های علمی تخیلی هالیوود است. دستیابی به چند ابزار تاریخی با شاکله ای مرموز و برخی برماندهای تاریخی سومری که به نوعی غیر معمول برای عصر امروز است، دستمایه داستانسرایی های تخیلی آناناکی شده است. در سنگواره های بزرگ تمدن آشور و بابل و مصر معمولا سرانسان با پیکره عظیم حیوانات حکاکی شده است. و نقش برجسته ها بزرگ در تخت جمشید ترکیبی از سر حیوان در شاکله اندام یک حیوان دیگر است. اگر بناست به استناد برخی برماندهای عجیب و غیر معمول، تمدن های پیشرفته عصر باستان را به بیگانگان فضایی ارتباط داد، چرا این آثار بزرگ و مجسمه های عظیم نادیده گرفته می شود و صرفا به نقش برجسته ها و ابزارهای پیش پا افتاده ای استناد می شود که ممکن است در کارگاه یک استاد ناشی و بازیگوش به شکل عجیبی دربیاید!
در فرهنگ سومری همانطور که آتانا اولین پادشاه مردم سومر است (آتا=پدر یا پادشاه، نا= فرزندان یا مردم) آنا نیز به معنای مادر و خدای باروری جهان است و ناکی فرزندان شاهزاده آنو یا آنا است! ( آنا= مادر، آتا= پدر، ناکی= فرزندان) در حماسه اسطوره سومری گیلگمیش (گولشمیش= پهلوان کشتی گیر اساطیری) آناناکی به معنای ارواح بزرگ آمده است.
و جای بسیار شگفتی است که واژه های سه گانه، آتانا، آناناکی و گیلگمیش (آتا، آنا، گولشمیش) هم اکنون نیز در زبان ترکی در آذربایجان و در میان اقوام آلتایی دقیاقا به معنای پدر، مادر و پهلوان کشتی گیربه کار می رود.
در این داستان ناکی خدای علم یک زمان تاریخی و تمدن بزرگ را توصیف می کند که طی آن، موجوداتی ناشناخته فضایی برای هزاران سال در بین النهرین و هورهای خلیج فارس با استخراج معادن طلا بر زمین حکمرانی کردند، درست در زمانی که خدایان و انسان ها با همدیگر در زمین زندگی می کردند. اما به ناگاه این تمدن به مانند برخی تمدن های دیگر از زمین برخاست و ناپدید گشت.
درباره ظهور و سقوط تمدن ها نظریات تاریخی متعددی ارائه شده است که برخی خط سیر تمدن ها را مستقیم یا دورانی، برخی صعوی و گاهی نزولی برشمرده اند. این خلدون در طی مراحلی به ظهور، رشد و در نهایت به سقوط و زوال تمدن ها و جوامع می پردازد. اسوالد اشپنگلر قائل به ظهور و سقوط تمدن ها در قالب هزاره ها معتقد است و سقوط تمدن غرب را برای اولین بار به شکل واضحی بیان می کند. و در نهایت در ابعاد دیگر هانتینگتون به برخورد تمدنها و آلوین تافلر در موج سوم با تقسیمات سه گانه موج پیشرفت و ترقی جوامع و تمدن ها را طرح می نماید...
قطعا هر چیزی در جهان هستی دارای یک عمر و حیات مشخص و معین در محاسابات کلی نظام هستی است که به محض آنکه عجلش فرا رسید ناگزیر از مرگ و سقوط است. از یک باکتری تا یک کهکشان، از یک درخت تا یک اقیانوس، و از یک حشره تا یک انسان همگی در فعل و انفعالات نظام هماهنگ هستی و کائنات دارای یک وقت معین و عمر مشخص هستند که به محض حصول شرایط کافی و تجمیع علل ناقصه تا تشکیل علل تامه، ناگزیر از سقوط و پایان است.
جوامع انسانی و حتی تمدن های بزرگ نیز از این قاعده مستثنی نیستند و همگی عمر مشخص و ساعت معینی دارند که به محض حصول شرایط مرگ آنها نیز رقم می خورد . برخی تمدن ها با یک امر فراطبیعی به کلی از صفحه تاریخ محو و نابود می شوند، برخی از تمدن ها از درون شروع به متلاشی و خودواژگونی می نمایند، برخی از آنها نیز به توسط ظهور یک تمدن نوپا و قدرتمدند دیگری مصادره و بلعیده می شوند.
واقعیات امر آن است که در گذر هفت هزار ساله تاریخ تمدن انسانی نمی توان برخی اتفاقات نادر تاریخی را منکر شد که شاید در برهه ای از تاریخ تمدنی بسیار پیشرفته ایجاد شده و ناگهان از میان برخاسته است. مانند تمدن ابتدایی قوم نوح که ناگهان به زیر آب رفت و در راستای همین می توان به شهر آتلانتیس که در قعر آب های مدیترانه و اقیانوس اطلس مدفون است اشاره نمود و حتی تمدن هراکیلو که تشابه بسیار نزدیکی به آتلانتیس دارد. تمدن مایا ها نیز در همین راستا قابل بررسی است که آنها نیز در برخی سازها و احتمالا در محاسبات تقویمی به پیشرفت هایی می رسند که بنا به دلایل نامشخصی به یکباره ناپدید می شوند!
در این میان حتی می توان به تمدن های کوچک و بزرگی که دچار بلایای طبیعی و فرا طبیعی گشتند اشاره نمود. همانند قوم عاد و ثمود و قوم لوط و سدوم و اصحاب حجر و اصحاب الرس و ... که بنا برخواست و امر خداوند از میان برخاستند. این یک واقعیت است، اما با توسل به برخی برماندها تاریخی و ابزار هایی که به نوعی در شاکله ظاهری عجیب می نماید، برخی وسوسه و ترغیب می شوند تا آن را به یک امر فضایی و در ارتباط با بیگانگان معرفی کنند! در راستای همین توهمات حتی تالیفاتی به نگارش درآمده تا تمدن سومر را به یوفو ها و بیگانگان فضایی ارتباط دهند. شاید قصه آنوناکی ها در فضای مجازی بیشترین حجم از این تخیلات را به خود اختصاص می دهد.
با این حال طبیعی است که وقتی تمدنی که به برخی شاخصه های پیشرفت می رسد با سقوط آن تمدن آن شاخصه ها و عناصر سرنوشت ساز نیز از بین می رود، اما معمولا معدوم نمی شود و بار دیگر در اشکال و به انحاء مختلف در شکاله تمدن ها موثر و حتی بکار گرفته می شود. و لذا تمدن دیگری که مترصد فرصتی است تا پا بگیرد و رشد نماید معمولا و کاملا از صفر شروع نمی شود.
