اکنون که ادعای نگارنده مبنی بر تقلبی بودن شیردال بر همگان معلوم شده و کسان دیگری و از جمله موزه ایران باستان به صراحت یا به تلویح و گاه با لفاظیهای توجیه کننده و نالازم، به قلابی بودن آن اشاره کردهاند، به نظر میرسد لازم باشد تا هر دو دولت بخاطر این «تقلب تاریخی» و بخاطر اینکه قصد داشتند قدمت این شیء را به 2700 سال پیش برسانند (و در نتیجه کل دیگر اشیای قلابی این مجموعه نیز اصیل دانسته شوند) با صراحت و صمیمیت از مردم ایران عذرخواهی کنند.
مقامات آمریکایی بخاطر عمل مزورانه خود و اینکه ایرانیان را اشخاص هالویی فرض کردند؛ و مقامات ایرانی بخاطر دستپاچه شدنهای عجولانه و اعتمادهای بیجا و نادیده گرفتن پروتکلهای اجرایی انتقال آثار. بسیار متأسفم که دستگاه علمی باستانشناسی کشور در چند دولت اخیر آلت دست اعمال و اهداف نامربوط سیاسی شده است.حتی بسیاری از روزنامهنگاران و ارباب رسانهها نیز میباید برای مخاطبان خود توضیح دهند که چرا بجای آنکه ناظر و دیدهبان سیاست و آگاهیبخش افکار عمومی باشند، خود تبدیل به بخشی از سیاست و دستمایه سیاسیون شدند و وظیفه حرفهای خود را نادیده گرفتند و از مقامات نپرسیدند که به چه دلیل آییننامهها و پروتکلهای نقل و انتقال آثار نادیده گرفته شدند؟ آیا مقامات حق بیتوجهی به مقررات و در نتیجه به منافع و حقوق عمومی را داشتهاند یا نه؟ و اگر داشتهاند، چنین حقی را از کجا آورده بودهاند؟
با اینکه قلابی بودن این شیء مضحک برملا شده، اما هنوز عدهای از کارشناسان در اظهارنظرهای خویش از اصطلاحاتی دیپلماتیک و دوپهلو و توجیهگر استفاده میکنند و توجه نمیکنند که وظیفه ایشان همچون وظیفه یک پزشک قانونی فقط در حیطه فنی و تخصصی حرفه خودشان است. استفاده و بکارگیری از اصطلاحات مغفولانهای همچون «سفیر حسننیت»، نه تنها جزو وظایف تعریف شده آنان نیست، که یک شیء تقلبی همراه با یک رفتار متقلبانه هرگز نمیتواند نشانهای از یک «حسننیت» باشد. شیردال تقلبی نه نماد تعامل فرهنگی است و نه نشانه حسننیت؛ بلکه نماد و نشانه زالو بودن یک طرف و هالو بودن طرف دیگر است. هیچکس فریب و نیرنگ را نشانه خوبی در آغاز بهبود روابط انسانی و متقابل میان دولتها نمیداند. مراعاتها و انفعالهای میرزاآقاخانگونه که مبادا دل کسی بشکند، بسی خطرناکتر و نگرانکنندهتر از رفتارهای قاطعانه و غرورانگیز امیرکبیرگونه است.
فکر کنم بد نباشد اگر در فرصتی مناسب ماجرای مهیج غار کلماکره و اشیای منتسب به آن نوشته شود. این یکی از بزرگترین پروژههای ساخت و تجارت اشیای باستانی قلابی در جهان بود که توسط باندهای بزرگ عتیقه فروشی بینالمللی و با مشارکت تعداد کثیری صنعتگر، فلزکار، نقرهساز، باستانشناس، هنرشناس، موزهدار، روزنامهنگار، و سیاستمدار اجرا و هدایت میشد. هیچیک از آن آثار که بالغ بر هزاران شیء میشد، نه در ایران ساخته شدند و نه از ایران خارج شدند. اما اینکه چرا ایران را به عنوان منشأ و خاستگاه آثار معرفی کردند، مهمترین بخش این ماجرا است. اقدام بعضی مقامات آمریکایی مبنی بر سپردن شیردال تقلبی کلماکره به مقامات ایرانی، ظاهراً بخش دیگری از آن سناریوی گسترده بوده است.
سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۲