تاریخ تمدن

تاریخ تمدن

مستند داستان تمدن
تاریخ تمدن

تاریخ تمدن

مستند داستان تمدن

تفاخر ایرانی!

اکنون در آستانه اربعین حسینی هستیم، در نهضت بزرگ اربعین حسینی خواهیم دید که تمام حواشی های قبیله گرایی و تفاخرایرانی فروکش خواهد کرد! و در قالب یک امت واحده اقیانوس عظیم و مواج زائرین حسینی را رقم خواهد زد. با این حال به عنوان یک ایرانی تجربه حضوری خود در اربعین سال 1393 از نحوه تعامل و تفاخر ایرانی را در چند صفحه مجددا ارائه می نمایم:

حماسه بزرگ نهضت عابرین اربعین حسینی بر تمامی تکثر نژادی و تفاخر ملی یک رنگی وهمدلی و صفا بخشید. مرزهای سرسخت جغرافیای سیاسی، ملی و نژادی درهم کوبیده شد و طبقات فقر و غنا و کهتر و مهتر و کر و فری در طولانی ترین حرکت عظیم انسانی و بزرگترین اجتماع بشری عابرین اربعین در هم ریخت.  

این یک تجربه درونی و به اصطلاح دینی بود، در این میان واژه های ابداعی و اختراعی و دهن پرکن "پان ایرانیسم، پان عربیسم و پان ترکیسم" نا مفهوم و گنگ می نمود، تمامی طرح های هوشمند طراحان بنگاه های مطالعات شیعه ستیزی، تمامی قواعد بازی بازی های سیاسی، تمامی قوانین حاکم بر جامعه جهانی و تمامی محاسبات و معادلات دقیق ریاضی در این جریان خروشان بزرگ حماسه بزرگ نهضت عابرین اربعین نامرئی و در نهایت از میان برخاست.

اما یک تجربه شخصی در این حرکت عظیم اربعین در کشور عراق دست داد، تجربه ای تلخ که علی رغم واپاشیدگی تمامی مرزهای سیاسی، ملی و نژادی و فقر و غنا همچنان خود را بالا می کشید و از میان تمامی کشورها، تنها کشوری که خود را فرادست کشور میزبان قرار می داد، تفاخر ایرانی بود!

ایران باستان شوونیسم پان ایرانیسم

تفاخر ایرانی، که در پیشینه ای کهن از کار و فعالیت بی وقفه بنگاه های تبلیغاتی استعمارگران به هم می رسید و نشان می داد که این کار و فعالیت چندان مواثر و نیرومند بوده است که همچنان خود را در یک چنین شور پر شور اربعین حسینی نیز کم و بیش رخ می نمایاند.

این تفاخر و تکبر ایرانی در یک کشور میزبان عربی، اگر در یک کشور غربی و اروپایی نیز این چنین نمود می نمود، چندان جای شکوه نداشت و حداقل می توانست به نسبتی ایرانی را از غرب زدگی به سوی فرهنگ و مدنیت بومی نچندان شناخته شده ای رهنمون سازد. اما افسوس که چنین نیست!

تفاخر ایرانی آنگاه که مرز عرب میزبان را ترک می نماید و به سمت دیار ایران راه می سپارد تبدیل به تقابل و تفاخر منیت های قومی فارس و ترک و لر و کرد و رشتی و اصفهانی و ... می شود. و چندی بعد بر رنگ آسمان نیلگون آبی رنگ، بر خورشید خون پالای سرخ قرمز رنگ دشنام و نفرین می فرستند! و این چنین بزرگ ترین اندیشه های بزرگ ایرانی به هیچ گرفته می شود به بازی و سرگرمی در بازیهای جهانی و جام های قهرمانی...

براستی چرا میزبانی منحصر بفرد کشور میزبان، با تفاخر ایرانی به هیچ گرفته می شود؟! آیا این مصداق سفله رویی، دنی و بی صفتی نیست پس چیست؟! پس مصداق عینی حکایت نمک و نمکدان و نمکدان شکستن در چیست؟!

آیا وقت آن فرا نرسیده است تا طبیبانه پرسید علت و عامل این بیماری مزمن در چیست؟ آیا نباید این را در بزرگداشت مهتر و کهتر و کر و فر ایرانی جستجو نمود و از سر آن شاهد نزاع پان ترکیسم و پان ایرانیسم و پان عربیسم بود که امپراطوری بزرگ اسلامی، ایرانی، و عثمانی را تجزیه و طعمه کوچک اجانب ساخت.

ایران باستان شوونیسم پان ایرانیسم

یهودیان بعد از سقوط اورشلیم توسط پادشاه بابل بخت النصر، به بابل به اسارت برده ‌شدند. این گروه از یهودیان اولین سنگ پایه های نفوذ خزنده یهودیان در میان حکومت ها و امپراطوری ها به شمار می روند. در دوران اسارت در بابل یهودیان توانستند بعنوان یک ملت اتحاد و یکپارچگی خود را قوی‌تر کنند و تدابیری اندیشیدند که در عین حالی که در بین قوم‌های دیگر زندگی می‌کردند هویت خودشان را از دست ندهند. یک قسمت از یهودیان در بابل به عنوان تاجر موفق بودند و با پشتیبانی مالی آنها گروهی تحقیقی تشکیل شد که روی منابع قدیمی یهودی تحقیق می‌کردند. در نهایت در نتیجه فعالیت این محققین، یهودیان توانستند عقاید اجدادی خود را به شکل کتاب مقدس عهد عتیق، گردآوری و حفظ و ضبط نمایند. در سال ۵۳۹ پیش از میلاد با تدابیر یهودیان نفوذی در دربار و استمداد پنهانی آنان از کوروش بزرگ دروازه های امپراطوری بزرگ بابل بدون کوچکترین زد و خورد به روی مهاجمین گشوده شد و یهودیان اسیر آزاد شدند. کوروش یهودیان را به اورشلیم بازگشت داد و اجازهٔ ساخت معبد جدید به یهودیان داده ‌شد.

کوروش پس از تصرف بابل در برابر بزرگ بت تاریخ بشریت (بعل، مردوک، ابلیسک) به خاک می افتد و تمام آئین ها و کیش ها را آزاد و محترم می دارد!

این مقدمه و آغازی است بر حضور بی حد و حصر قوم بنی اسرائیل، تا آنجا که "استر" با تدابیر مردخای کشتار بیرحمانه تاریخ بشریت را در روز "پوریم" رقم می زند.

 

از این پس سلسله هخامنشیان با عصر طلایی امپراطوری بزرگ ایران، بزرگ داشته می شود. نام کوروش در کتیبه ها حک و در کتاب مقدس عهد عتیق از او تمجید و تقدیر می شود. تا جایی که این بزرگداشت کوروش تحت عنوان جشن های 2500 ساله تا عصر حاضر نیز استمرار می یابد.

تمامی تمدن های بین النهرین سومر و آکد و آشور و بابل و عیلام و ماد و ... در گوشه دنج و تاریک تاریخ پرت و مطرود می گردد. و از این میان هماره و تنها " امپراطوری بزرگ هخامنشیان" برای همیشه تاریخ بزرگ داشته می شود. حتی ماد ها و سلوکیان و اشکانیان نیز در فروغ چشم نواز هخامنشیان حتی به چشم هم نمی آیند.

منشور خشتی حقوق بشری کوروش بر مشتی خاک استوانه ای نوشته می شود، حکاکی های کعبه زردشت بر کتیبه های سنگی آن نقش می بندد برماند های تاریخی در ساختمان سنگی تخت جمشید به سبک معماری یونانی، در نقش رستم، در بیستون و کتیبه داریوش ویرایش و پرداخته می شود، آتشکده ها بر پا می شود و هر بنای بی نام، نام آتشگاه به خود می گیرد. کاوشگران شیکاگو برماندهایی ساختند و برماندهایی هم برما باقی نهادند و برخی نیز از برماند ها زدوده و بر باد شد و هزاران الواح گلی عیلامیان به سرقت رفت...

کاوشگران شیکاگو

در راستای بزرگداشت عصر طلایی هخامنشیان و کوروش کبیر و در جهت پوشش خلاء و فقدان کتاب و کتابت، (حتی دریغ از یک اثر علمی و فلسفی و ادبی در امپراطوری بزرگ ایران باستان)، خرده اوستاها نوشتند و شاهنامه ها ساختند و اسطوره ها پرداختند و مهتر و کهتر، و فر و کر شاهنشاهی برنهادند. و فقدان همهٌ آن همه چیزی را  که وجود نداشت را به گردن حمله اسکندر، تاخت و تاز اعراب و کتاب سوزی تازیها و تاراج و سیطره ترک ها انداختند.

جنگی بی امان در تاریخ ایران به راه انداختند و تقابلی ویرانگر میان تاریخ 2500 ساله ایران باستان و 1400 ساله ایران اسلامی بنیان نهادند. تفاخر ایران پرستی و آریا و پرشیا و پرسیا، از سویی و خلافت اعراب و حکمرانی طویل ترکان از سوی دیگر، زمینه بازی بازیگران هوشمند در زمین ایران را فراهم ساخت تا در تاریخ معاصر و حکومت پهلوی به تضاد و تخاصمی ویرانگر روی نهاد.

پیشتر از این ها رهبانیت، تصوف و عرفان های کذایی و درویش بازیها نظامیه ها، مدارس و مکاتب درسی و علمی ما را تبدیل به خانگاه ها و همجنس خانه ها و محل رقص و سماء و شاهدبازی ها ساخته بود. زمانی قرار بود فلسفه جهت دهی های مدارس و مدارج علمی را جهت دهد، خود زیر مهمیز تصوف و عرفان و شعر و سرود عنوان با مسمای " حکمت متعالیه " گرفت.

صوفی درویش دراویش

امیر کبیر در این خلاء و فقدان علم و صنعت  مدرسه "دارالفنون" احداث کرد، اساتید و مدرسان و مستشاران اروپایی و مستشرقین در غیاب دانشمندان و پژوهشگران گمنام و پرت و مطرود ایرانی، سکان اندیشه و تفکر در ایران را در دست گرفتند و از هم اکنون بنای کتاب سازی ها و ساخت و ساز تاریخ معاصر ایران، بنا به تمایلات دولت بریتانیای کبیر بنا نهاده شد.

مدرسین و مستشرقین نامی چون پولاک، موسیو دانتان، یوهان لوئیس، گریشمن، هرتسفلد، دیاکونوف، و هانری کربن و ... تا کاوشگران شیکاگو وارد ایران شدند تا برای باز ساخت تاریخ و برماندهای ایران باستان اقدام نمایند اکثر این مستشرقین جاسوس و همانند اردشیر ریپورتر که رئیس سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا در ایران بود.

اردشیر ریپورتر

اردشیر و شاپور ریپورتر

در این زمان ورود خزنده اردشیر ریپورتر به ایران از زردشتی های مقیم هند که مستعمره بریتانیای کبیر بود، از همه مهمتر بود. او به کشف و ابداع "رضا خان" نائل گردید و با فر و کر ایرانی و شاهنشاه آریا مهرش مزین ساخت.

همزمان با رضا خان، مصطفی کمال پاشا (آتاترک) در ترکیه، و در راستای فعالیت لرنس عربستان، اردشیر ریپورتر در ایران ناسیونالیست پان ترکیسم و پان ایرانیسم را بنیان می گذارند.

محفل شوونیسم محمد علی فروغی با دستگیری بنگاه مطالعات انگلیس و مستشاران و مستشرقین دست به کتاب سازی، تالیف و ترجمه و تحریف و باز ساخت تاریخ ایران باستان می برند تا فقدان کتابت و منابع تاریخی در طول تاریخ 2500 ساله ایران باستان را پوشش دهند.

محمد علی فروغی

محمد علی فروغی و مدعیان ایران باستان در نمای تمام قد فرنگی!

در همین راستا بزرگ ترین کتاب سازی ها و تاریخ نویسی ها در سطح گسترده برنامه ریزی و تدوین می شود، پیشتر اردشیر ریپورتر با تالیف چندین کتاب بنام افراد و اشخاصی که اساسا وجود خارجی نداشتند راه را بر کتاب سازی ها هموار ساخته بود، و این بار کتاب قطور تاریخ ایران باستان بنام مشیرالدوله و کتاب سترگ سیر حکمت در اروپا بنام محمد علی فروغی تالیف و انتشار می یابد!

مستشرقین و در راس آن اردشیر ریپورتر، کاوشگران شیکاگو و محافل به اصطلاح علمی و فرهنگی محمد علی فروغی مستندات تاریخی و برماندهای باستانی را دستکاری، پیرایش و ویرایش نمودند و شاکله ای عظیم و بزرگ از هخامنشیان عرضه داشتند. و این در حالی بود که تمامی مظاهر تمدنهای بزرگ همزمان از عیلام و آشور و بابل تا مادها و اشکانیان به نفع سلسله هخامنشیان مصادره و در مواردی بی رحمانه معدوم و پاکسازی می شد.

با این حال تمامی اشکال مختلف "پان" و تفاخر ملی گرایی در پوشش عرب ستیزی، چماقی درخور برای سرکوبی اسلام و ستیز با تشیع بلند شد. برای خشکاندن ریشه های شجره طیبه تشیع در همیشه تاریخ، امپراطوری بزرگ اسلامی را تجزیه و طعمه کوچک اجانب ساخته اند. دود تمامی نزاع ها و اقسام ناسیونالیسم از یک کنده بلند می شود و از یک دود کش نیز بر می خیزد، و هدف سیاه نمایی اسلام و تشیع و ابهام در چشم انداز آینده منتظران است.

اما با تمامی این تفاسیر حماسه بزرگ نهضت عابرین اربعین حسینی بر تمامی تکثر نژادی و تفاخر ملی یک رنگی و همدلی و صفا بخشید. مرزهای سرسخت جغرافیای سیاسی، ملی و نژادی درهم کوبیده شد و طبقات فقر و غنا و کهتر و مهتر و کر و فری و تمامی طرح های هوشمند طراحان بنگاه های مطالعات شیعه ستیزی، تمامی قوانین و معادلات پیچیده حاکم بر جامعه جهانی در هم ریخت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد